ازدواج سلام
اونايي که مجرديد: اگه از خدا و همت خودتان کمک مي گيريد (يعني خلاءهاي خود را با آدم ها پر نمي کنيد و معتقديد اگر تنهاترين تنها شوم باز خدا هست-دکتر شريعتي)، اگه با پدر و مادرتون خيلي صميمي هستيد،اگه به خاطر توانايي هاتون، از مجردي لذت مي بريد، اگه معمولا تشويق مي شيد، اگه احساس خوبي از زندگي داريد، اگه وقتي تو يه بحث يا يه دلخوري گير مي کنيد کم نمي آريد با زبان خوش بحث را ختم به خير مي کنيد، اگه راحت بي خيال بدقلقي هاي ديگران مي شيد، اگه بعضي مسائل(مثل ماشين، دفترچه خاطرات، فوتبال، طلا و...) از جونتون عزيزتر نيست (يعني به خاطر اينا دنيا را رو سر يکي خراب نمي کنيد...)، اگه بي خودي به کسي پيله نمي کنيد مگه واقعا پا رو دَم تون بذاره ، اگه از اونايي نيستيد که تو خونه عنق اند و بيرون از خونه گل يکدونه و عزيز همه ،ظاهرا شما هم قابليت اين رو داريد يک دختر يا پسر ديگر رو به عنوان همسر وارد زندگي خود کنيد... ( در صورتي که احساس نياز مي کنيد وگرنه مجرد باشيد و روز به روز بهتر شويد انشاالله) در غير اينصورت بدونيد با اين اخلاق ازدواج دردي از شما دوا نمي کند فقط به مسئوليت هاتون و مشکلاتتون اضافه مي کند ممکنه تا مدتي خودتونو گول بزنيد که عجب کار خوبي کردم که ازدواج کردم (اما خودمونيم تو دلتون مي گيد غلــــط کــردم) چون مشکل از خودمان است: اخلاقمان خراب است «اخلاقمان» در هر مرحله اي هستيم قبل از هر تصميمي مي شود يک کاري هم کرد: خودمان را به عنوان يک مخاطب نگاه کنيم ،انگار داريم يک کس ديگر را نگاه مي کنيم به کارهايي که خودمان مي کنيم نگاه کنيم. ببينيم اگر يک کس ديگر دقيقا مثل ما بود تشويقش مي کرديم و مي گفتيم خيلي خوب هستي ادامه بده. يا مي گفتيم اوه اوه اوه چه خبرته صبر کن چه مي کني!
بسم الله الرحمن الرحيمبراي ازدواج بايد به حرف دل گوش بديم يا عقل!؟ تا حالا ديديد روي کارت عروسي عکس دو تا مغز بِکِشَند؟ شده عکس يک مغز ببينيد که تيرخورده توش؟ حالا براي ازدواج بايد به حرف دل گوش بديم يا عقل!؟ بـعــــله کــه بــه حـرف دل . «با هرکي که دلـــتـــون خـواســت ازدواج کنــيــد. با هرکي خوشتون اومد.نـه با هرکـي عقلتـون خواست.براي ازدواج فقط کسي که دلتون بخواد مورد خوبيه. دل مديره و ميگه چي کنيد، نه عقل.حالا، هر مديري و هر رئيسي وقتي مي خواد يه پروژه افتتاح کنه، مستقيما نظرشو نمي گه. کارشناس ها و مشاورانش خوبي ها و بدي هاي اونو براش ليست مي کنند و مثلا مي گويند : در برابر اين ده مورد خوبي و سودي که دارد بدي هاش قابل اصلاح و کم است.يا برعکس با وجود ضررهايي که تحميل مي کنه خوبي هايش ناچيز است.اگر رئيس جمهور به استاني بره و وقتي ديد جمعيت زياده ،جو بگيردش وهمانجا يکدفعه بگه من برايتان يک کارخانه مي زنم،اگر اين حرف را زد...کارشناسان که نمي تونند روي نظر رئيس جمهور حرف بزنند... ، مجبورند خوبي هاي پروژه را ليست و ارائه مي کنند.کارشناس همان عقل ما، و پدر و مادر و فاميل و دوستان عاقل و دلسوز ما هستند. اگر دل بدون کارشناسي نظرشو اعلام کنه، بقيه مجبورند خوبي هاي نظر ما رو پيدا کنند. اما اگر دل بعد از کارشناسي نظرشو بگه، اونوقت در تصميمي که مي خواد بگيره اطمينان بيشتري داره.بــــا اين حال اگه همه کاشناسان گفتند خوبه ولي ما دلمون نخواست، به موردي جواب مثبت بديم که به دلمون بشينه.---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
يکي از موارد قبل از ازدواجه که وجودش ضروريه: «به دل نشستن» است .بسياري از ازدواج هاي اشتباه چنين دليلي دارد يک نفر به دلمون مي نشيند (محبتش مانع ديدن بدي هايش ميشه). بعد ازدواج و مشکلاتي که موقع خواستگاري بهش خنديديم... مجردها قبل از ازدواج احساسات متاهلي از خودتان اعلام نکنيد و بروز ندهيد. بعد از ازدواج چنان محبتي ايجاد مي شود که از خودتان متحير مي شويد (خدا بينتان موده و رحمت قرار مي دهد). خدا بزرگ است نگران نباشيد...
حضرت محمد(ص) در حديثي فرمودند: هرگز انحراف جنسي گسترش پيدا نمي‌کند و در ميان مردم شايع نمي‌شود مگر اينکه عده‌اي در آن زياده روي کنند. و در اين صورت به بيماريها و آفت‌هايي مبتلا مي‌شوند که در ميان گذشتگان آنان نبوده است.
در برابر گسترش ايدز و بيماريهاي مقاربتي پيشگام شو
روبان قرمز در سال جديد و با راه‌اندازي سايت جديد امکان فروش و تبليغ محصولات استاندارد زناشويي (جنسي) را توسط کد جاوا در سايت و وبلاگ اعضاي روبان قرمز فراهم آورده است. با قراردادن اين کد شما هم ميتوانيد در ريشه‌کن شدن بيماريهاي مقاربتي که از برقراري روابط ناسالم جنسي به وجود مي‌آيد فعاليت داشته باشيد و علاوه بر آن از فروش اين محصولات کسب درآمد کنيد.
از اون موقعي که 8 سالم بود روزنامه ميخونم تا حالا .
انواع روزنامه ومجلات ، با هر موضوع و گرايشي : چپي ، راستي ، بي طرف ، سياسي ، ورزشي، سينمايي، هنري، ديني، فلسفي و...
حتي الان مشترک بعضي هاشونم هستم.
دو سال پيشم به صورت آزاد مقداري روزنامه نگاري پيش يکي از ژورناليسم ها خوندم.
همه ي اينها را براي چي گفتم؟
براي اين گفتم که : حالا اين مقاله ي شهيد آويني با جان ودل را درک ميکنم!
اگه خواستيد ميتونيد بياييد تو وبلاگم بخونيد.
يه کم طولانيه امّا ارزش معطّل شدن را داره.
پيشنهادم ميکنم اگه مي خواهيد بخونيد يا کامل بخونيد يا اصلا نخونيد.
